فارکس ترید

استراتژی معاملاتی چیست؟

انواع استراتژی معاملاتی در بازارهای مالی

همه افراد برای موفقیت در بازارهای مالی نیازمند استراتژی معاملاتی هستند. این استراتژی‌ها ، مجموعه قوانینی می‌باشند که معامله‌گر باید بتواند در طول انجام معامله به آن‌ها پایبند باشد و از آن‌ها تخطی نکند.

در بازارهای سنتی بورس، سرمایه‌گذاران برنامه مناسب و اصولی خود را اتخاذ می‌کنند و پایند به آن هستند؛ حتی در معاملات الگوریتمی که ربات‌ها توسط هوش‌مصنوعی و مدل‌های ریاضی به جای افراد تصمیم می‌گیرند. در این مقاله به بررسی دقیق‌تر استراتژی‌های معاملاتی و انواع آن می‌پردازیم.

استراتژی معاملاتی چیست؟

استراتژی معاملاتی، یک برنامه دقیق برای تجزیه‌و‌تحلیل شرایط بازار و تصمیم‌گیری در خصوص سرمایه‌گذاری است. این نوع استراتژی، شامل بهترین روش‌ها برای تخمین نوسانات قیمت و قوانین ورود و خروج از معامله است.

به‌عبارت دیگر، معامله‌گر می‌بایست ابتدا برنامه‌ریزی لازم برای تدوین یک استراتژی معاملاتی را انجام دهد و سپس بر اساس آن عمل کند.

روش های ایجاد استراتژی های معاملاتی

چهار روش اصلی برای طراحی استراتژی معاملاتی وجود دارد:

تحلیل تکنیکال

این تحلیل، روشی برای شناسایی فرصت‌های معاملاتی با مطالعه روندها و الگوهای موجود در نمودارهای قیمت است.
این روش فرض می‌کند که از قبل تمام اطلاعات مربوط به سهام (اخبار، عوامل بنیادی، احساسات) در قیمت فعلی آن در نظر گرفته شده است؛ بنابراین، بر روندهای فعلی قیمت، حجم و تخمین نوسانات آتی قیمت تمرکز می‌کند.

تحلیل بنیادی

ارزش ذاتی به عنوان ارزش واقعی سهم‌ها در نظر گرفته می‌شود. با مقایسه ارزش ذاتی با قیمت فعلی، یک دارایی، کم ارزش یا با ارزش بیش از حد در‌نظر گرفته می‌شود؛ سهام کم ارزش خریداری شده و سهام با ارزش بیش از حد فروخته خواهد شد.

تحلیل کمی

این روش از طراحی استراتژی، روشی برای پیش‌بینی قیمت‌های سهام با کمک مدل‌های ریاضی و تکنیک‌های آماری است. تحلیل‌گران کمی، قیمت و روند سهام را برای یافتن فرصت‌های معاملاتی ارزیابی می‌کنند.

یادگیری ماشینی

این شیوه، به‌معنای توانایی یادگیری یک ماشین حتی بدون برنامه‌نویسی است. یادگیری ماشین بر اساس الگوریتم‌هایی است که الگوهای موجود در داده‌ها را شناسایی کرده و اقدامات برنامه را بر اساس آن تنظیم می‌کند.

استراتژی‌های معاملاتی

انواع استراتژی های معاملات الگوریتمی

معروف‌ترین استراتژی‌های معاملات الگوریتمی به چند دسته تقسیم می‌شوند:

  • بازگشت به میانگین (Mean Reversion)
  • میانگین موزون حجم قیمت (Volume Weighted Average Price)
  • میانگین موزون زمان قیمت (Time Weighted Average Price)
  • درصد حجمی (Percentage of Volume)
  • استراتژی‌های دنباله‌روی روند (Trend Following Strategies)
  • فرصت‌های آربیتراژ در معاملات الگوریتمی
  • میزان لغزش از هدف اجرا (Implementation Shortfall)

بازگشت به میانگین

این استراتژی مانند فنری به متغیر مورد‌نظر وصل است. هر چه بیشتر از میانگین خود به سمت پایین یا بالا فاصله می‌گیرد، بیشتر آن را به سمت خود می‌کشد. در واقع بازگشت به میانگین، نظریه‌ای است که نشان می‌دهد شاخص‌های مختلف اقتصادی به‌مرور زمان تمایل دارند به میانگین گذشته خود بازگردند.

اگر این استراتژی را در پیش‌‎بینی فروش استفاده کنیم، می‌توانیم انتظار داشته باشیم که هر‌گاه فروش از میانگین دوره‌های گذشته بالاتر برود مجددا به میانگین خود نزدیک شود و بالعکس.

الگوریتم‌هایی که بر اساس این استراتژی طراحی می‌شوند، با توجه به محدوده قیمت تعریف شده‌ای که در اختیارشان قرار دارد، سفارشات مناسب را در زمان‌هایی که قیمت سهم به این محدوده نزدیک یا از آن دور می‌شود، ثبت می‌کنند.

میانگین موزون زمان قیمت

این استراتژی معاملاتی، میانگین وزنی یک سهم (TWAP) را بر اساس معیار زمان مورد بررسی و محاسبه قرار می‌دهد و سفارش اصلی را در بازه زمانی مورد‌نظر معامله‌گر به سفارشات کوچک‌تر تقسیم می‌کند.

معامله‌گر معمولا زمانی از این الگوریتم استفاده می‌کند که زمان اجرای سفارش از اهمیت بالاتر نسبت به قیمت و حجم آن برخوردار باشد.

رصد حجمی، یک استراتژی معاملاتی ساده است که مقدار سفارش را به‌عنوان درصد حجم معاملات سهام در یک بازه زمانی معین اجرا می‌کند. این الگوریتم با توجه به حجم معاملات سهم، اقدام به خرید‌و‌فروش می‌کند.

این استراتژی با هدف اجرای سفارشات بزرگتر بدون تاثیر بیش از حد بر قیمت بازار، طراحی شده است.

استراتژی‌های دنباله‌روی روند

دنباله‌روی روند، یک استراتژی معاملاتی است که به‌دنبال کسب سود از طریق تجزیه‌و‌تحلیل حرکت دارایی در یک روند خاص است. هنگامی که قیمت در یک جهت کلی مانند بالا یا پایین حرکت می‌کند، به آن روند می‌گویند.

در این استراتژی، معامله‌گران زمانی وارد موقعیت خرید می‌شوند که یک اوراق بهادار روند صعودی داشته باشد؛ به همین ترتیب، ممکن است زمانی که دارایی روند پایین‌تری دارد، وارد یک موقعیت فروش شوند.

فرصت‌های آربیتراژ در معاملات الگوریتمی

آربیتراژ به کسب سود از طریق تفاوت قیمت در دو بازار متفاوت گفته می‌شود. به این معنی که سهام موجود در دو بازار را به قیمت پایین‌تر در یکی خریداری کرده و به قیمت بالاتر در دیگری به فروش برسانیم، به این اختلاف قیمت آربیتراژ می‌گویند.

الگوریتم‌هایی که با این استراتژی طراحی می‌شوند، این فرصت‌های آربیتراژ را شناسایی می‌کنند و با موقعیت‌یابی مناسب و کارآمد از این فرصت سودآور و بدون ریسک استفاده می‌کنند.

استراتژی معاملاتی میزان لغزش از هدف اجرا

استراتژی معاملات الگوریتمی پیچیده‌تر، کسری اجرا و پیاده‌سازی (IS) است. این استراتژی، تفاوت بین قیمت در هنگام تصمیم‌گیری برای خرید یا فروش با قیمت پس از رسیدگی به تمام کمیسیون‌ها، هزینه‌ها و مالیات است.

این استراتژی به معامله‌گران کمک می‌کند تا هزینه‌های معاملاتی را ارزیابی کنند و آن‌ها را به حداقل برسانند. اگر بازارها از روند خاصی پیروی کنند، IS در مقایسه با VWAP عملکرد بهتری دارد.

سخن پایانی

ایجاد استراتژی معاملاتی یک مرحله مهم در طول اجرای خودکار معاملات است. این استراتژی‌ها به معامله‌گران، جهت اجرای سیستماتیک معاملات و ایجاد نتایج مطلوب کمک می‌کنند.

ما در این مقاله به چندین استراتژی معاملاتی رایج اشاره کرده‌ایم که هر‌کدام را می‌توان با توجه به سناریوی خاص بازار، اجرا کرد.

انواع استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه

انواع استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه

به صورت کلی و به زبان ساده می‌توان گفت استراتژی معاملاتی بیانگر همان جمله معروف «کجا بخریم، کجا بفروشیم؟» است. یا به عبارت دیگر استراتژی استراتژی معاملاتی چیست؟ معاملاتی به شما نشان می‌دهد که چه زمانی وارد بازار شوید و چه زمانی از آن خارج شوید. از آنجایی که بازار ایران بازاری یک طرفه (One Day) است فقط می‌توان برای موقعیت خرید مدت استراتژی معاملاتی را در نظر بگیرید. در ادامه این مطلب از کارگزاری حافظ، انواع استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه بررسی شده است.

آشنایی با انواع استراتژی معاملاتی بازار سرمایه

استراتژی معاملاتی یک نوع استراتژی است که تنوع بالایی دارد. به عبارتی به ازای هر شخص فعال در بازار سرمایه احتمالا یک استراتژی معاملاتی وجود دارد چون اساسا استراتژی معاملاتی سلیقه‌ای و بر مبنای تشخیص هر سرمایه‌گذار است.

اما می‌توان برای استراتژی معاملاتی دو روش تحلیلی در نظر گرفت که این دو روش شامل تحلیل تکنیکال یا نموداری و تحلیل فاندمنتال یا بنیادی است.

در کل باید همیشه در نظر داشت که معامله در بازار سرمایه همان عمل خرید و فروش براساس تغییرات بازار برای کسب سود حاصل از تغییرات و حرکات قیمت است. نکته مهمی که باید این‌جا در نظر داشت این است که ذهنیت استراتژی خرید و نگهداری که رویکردی بلند مدت است و در بین سرمایه‌گذاران منفعل وجود دارد با رویکرد خرید و فروش متفاوت است. با ما همراه باشید تا بیشتر با دو تحیلیل تکنیکال و تحلیل فاندمنتال برای تدوین استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه آشنا شوید.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تجزیه و تحلیل تکنیکال روشی است که برای ارزیابی سرمایه‌گذاری‌ها و شناسایی فرصت‌های معاملاتی با انجام تجزیه و تحلیل روند آماری جمع‌آوری شده از فعالیت‌های تجاری مانند حرکت و حجم قیمت معاملات در آن استفاده می‌شود.

بر خلاف تجزیه و تحلیل بنیادی که تلاش می‌کند ارزش اوراق بهادار را براساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد حاصل از آن ارزیابی کند، تجزیه و تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم معامله متمرکز است.

تجزیه و تحلیل تکنیکال سعی دارد حرکات قیمت هر ابزار قابل معامله‌ای را که عموما عرضه و تقاضا می‌شود از جمله سهام، اوراق بدهی، معاملات آتی و ارز را پیش‌بینی کند.

روش تحلیل تکنیکال جهت مشخص کردن نقاط حمایت و مقاومت برای ورود به موقعیت است. تریدرها روش‌های مختلفی برای تحلیل تکنیکال دارند که می‌توان آنها را به عنوان 4 استراتژی مشترک تحلیل تکنیکال در نظر گرفت.

4 استراتژی‌های مبتنی بر تحلیل تکنیکال

روش‌های مختلفی برای انجام یک استراتژی فعال معاملاتی استفاده می‌شود که در هر کدام محیط بازار و خطرات ذاتی بازار در نظر گرفته می‌شود. در ادامه چهار مورد از رایج‌ترین استراتژی‌های معاملاتی تکنیکال آورده شده است.

1. معاملات روزانه (Day Trading)

معاملات روزانه شاید شناخته شده‌ترین سبک معاملات و تجارت فعال باشد. این نوع معامله اغلب یک اسم مستعار برای تجارت فعال خود محسوب می‌شود. معاملات روز، همان‌طور که از نام آن پیداست، روش خرید و فروش اوراق بهادار در همان روز است.

در این معاملات موقعیت خریدها یا موقعیت‌ها در همان روزی بسته می‌شوند. به طور سنتی، معاملات روزانه توسط تریدرهای حرفه‌ای، مانند متخصصان یا بازارسازان انجام می‌شود. با این حال، تجارت الکترونیکی این رویه را برای تریدرهای تازه کار متفاوت کرده است.

2. معامله موقعیت (Position Trading)

برخی، معاملات موقعیت را یک استراتژی خرید و نگهداری و معامله فعال نمی‌دانند. با این حال، معاملات موقعیت، هنگامی که توسط یک تریدر کارکشته انجام می‌شود، می‌تواند نوعی معامله فعال باشد.

در معاملات موقعیت از نمودارهای بلندمدت، از روزانه تا ماهانه، در ترکیب با روش‌های دیگر برای تعیین روند جهت فعلی بازار استفاده می‌شود. این نوع معامله بسته به روند ممکن است از چند روز تا چند هفته و گاهی بیشتر طول بکشد.

معامله‌گران برای تعیین روند یک اوراق بهادار به دنبال سیگنال‌های تشخیص روند هستند. با پرش و سوار شدن بر «موج»، معامله‌گران از موقعیت‌های نزولی و صعودی بازار بهره‌مند می‌شوند. معامله‌گرانی که به دنبال ترندهای بازار هستند معمولا به دنبال تعیین جهت بازار می‌روند، اما سطح قیمتی اوراق را پیش‌بینی نمی‌کنند.

به طور معمول، معامله‌گرانی که به استراتژی معاملاتی چیست؟ دنبال ترندهای بازار می‌روند بعد از اینکه روند خود را تثبیت کردند، دیگر معامله نمی‌کنند و وقتی روند شکسته شد، معمولا از موقعیت خارج می‌شوند. این به این معناست که در دوره‌های نوسان زیاد بازار، معاملات دشوارتر است و موقعیت‌های آن به طور کلی کاهش می‌یابد.

3. معاملات نوسانات (Swing Trading)

با شکسته شدن روند، معامله‌گران نوسان‌گیر معمولا وارد بازی می‌شوند. در پایان ترند، معمولا نوسان قیمت وجود دارد زیرا ترند جدید تلاش می‌کند خود را تثبیت کند. معامله‌گران نوسان‌گیر با شروع نوسان قیمت، خرید یا فروش می‌کنند.

معاملات نوسان یا همان سوئینگ معمولا بیش از یک روز برگزار می‌شوند اما مدت زمان کمتری نسبت به معاملات ترند دارند. معامله‌گران Swing اغلب مجموعه‌ای از قوانین تجارت را براساس تجزیه و تحلیل فنی یا بنیادی برای خود ایجاد می‌کنند.

این قوانین معاملاتی یا الگوریتم‌ها برای شناسایی زمان خرید و فروش اوراق بهادار طراحی شده‌اند. اگرچه الگوریتم نوسان معامله نباید دقیق باشد و اوج یا دره حرکت را پیش‌بینی کند، اما به بازاری نیاز دارد که در یک جهت یا جهت دیگر حرکت کند. بازار محدود برای معامله‌گران سوئینگ یا نوسان خطرناک است.

4. معاملات اسکالپینگ (Scalping)

اسکالپینگ یا اسکالپ تریدینگ یکی از استراتژی‌هایی معاملاتی زود بازده است و توسط تریدرهای فعال به کار گرفته می‌شود. اساسا، این امر مستلزم شناسایی و بهره‌برداری از کارمزد (اختلاف قیمت فروش و قیمت خرید) است که به دلیل عدم تعادل موقتی در عرضه و تقاضا، کمی گسترده‌تر یا باریک‌تر از حد معمول است.

اسکالپرها هیچ‌گاه به دنبال استفاده از حرکات وسیع بازار یا معاملات حجم زیاد ندارند. در عوض، آنها به دنبال استفاده از حرکات کوچکی هستند که اغلب با حجم معاملات اندازه‌گیری شده اتفاق می‌افتند.

از آنجا که سطح سود هر معامله اندک است، اسکالپرها به دنبال بازارهای نسبتا نقدی هستند تا اینکه دفعات معاملات خود را افزایش دهند. بر خلاف معامله‌گران نوسان ساز، اسکالپرها بازارهای آرام را که مستعد حرکت ناگهانی قیمت نیستند، ترجیح می‌دهند.

ابزارهای مهم تحلیل تکنیکال بازار سرمایه

تحلیلگران فنی بازار سرمایه همیشه برای تحلیل قیمت سهام از ابزارهای مختلف تحلیلی استفاده می‌کنند. ابزارهای مهم تحلیلی بازار شامل الگوهای نمودار، اندیکاتورها، اسیلاتورها، حجم معاملات، کانال‌ها، نوسان بازار و الگوهای کندل یا شمع هستند.

تحلیل فاندمنتال یا بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی روشی برای اندازه‌گیری ارزش ذاتی یک اوراق بهادار با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط است. تحلیلگران بنیادی هر آنچه را که می‌تواند به ارزش اوراق بهادار تاثیر بگذارد، از جمله عوامل اقتصاد کلان مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل اقتصادی خرد مانند تاثیر مدیریت شرکت را مطالعه می‌کنند.

هدف نهایی این تحلیل رسیدن به عددی است که یک سرمایه‌گذار بتواند آن را با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کند تا ببیند اوراق بهادار کم ارزش هستند یا بیش از حد ارزش‌گذاری شده‌اند.

این روش تجزیه و تحلیل سهام در مقابل تجزیه و تحلیل فنی یا تکنیکال در نظر گرفته می‌شود، که جهت قیمت‌ها را از طریق تجزیه و تحلیل داده‌های تاریخی بازار مانند قیمت و حجم پیش‌بینی می‌کند.

تحلیل بنیادی کمی و کیفی

مشکلی که در تعریف کلمه فاندمنتال یا بنیادی وجود دارد این است که این کلمه می‌تواند هر چیزی را که مربوط به رفاه اقتصادی یک است را پوشش دهد.

عوامل اساسی مختلفی که در تحلیل فاندمنتال بررسی می‌شود را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: عوامل کمی و عوامل کیفی. معنای مالی این اصطلاحات با تعاریف استاندارد آنها تفاوت چندانی ندارد. در ادامه تعریف اصطلاحات کمی و کیفی از فرهنگ لغت آورده شده است:

کمی: مربوط به اطلاعاتی است که می‌تواند به تعداد و مقدار نشان داده شود.

کیفی: مربوط به اطلاعاتی است که ماهیت یا استاندارد دارند نه مقدار.

در این زمینه، مبانی کمی، همان اعداد هستند. آنها ویژگی‌های قابل اندازه‌گیری را در بر می‌گیرند. به همین دلیل بزرگترین منبع داده‌های کمی شامل درآمد، سود، دارایی و موارد دیگر است که قابل اندازه‌گیری هستند.

اصول كيفي هم مواردی هستند که قابل لمس نیستند. اینها ممکن است شامل بررسی کیفی نام تجاری شرکت‌های منتشرکننده اوراق و غیره باشد.

نه تجزیه و تحلیل کیفی و نه کمی هیچ یک بر دیگری برتری ندارند. بسیاری از تحلیلگران هر دو معیار کمی و کیفی را با هم در نظر می‌گیرند.

استراتژی برای تحلیل فاندمنتال

چهار اصل اساسی وجود دارد که تحلیلگران همیشه در بررسی سهام در نظر می‌گیرند که همه کمی تا کیفی هستند. آنها عبارتند از:

مدل تجاری: شرکتی که قرار است اوراق خرید و فروش شود دقیقا چه کاری انجام می‌دهد؟ به دست آوردن داده برای پاسخ به این سوال به این آسانی که به نظر می‌رسد، نیست. مثلا اگر مدل تجاری شرکتی مبتنی بر فروش مرغ فست‌فود باشد، آیا درآمد خود را از این طریق به دست آورده است؟ یا فقط با ثبت شرکت هزینه‌های حق امتیاز و حق رای دادن را پرداخت می‌کند؟

مزیت رقابتی: موفقیت طولانی مدت یک شرکت که اوراقش خریداری می‌شود عمدتا به دلیل توانایی آن شرکت در حفظ یک مزیت رقابتی و حفظ آن است. مزیت‌های قدرتمند رقابتی مانند نام تجاری کوکاکولا و سلطه مایکروسافت بر سیستم عامل رایانه‌های شخصی، ایجاد یک خندق در یک کسب‌وکار است که به آن اجازه می‌دهد رقبا را از خود دور نگه دارد و از رشد و سود برخوردار شود. وقتی یک شرکت می‌تواند به یک مزیت رقابتی دست یابد، سهامداران آن می‌توانند برای دهه‌ها سود خوبی دریافت کنند.

مدیریت: برخی معتقدند که مدیریت مهمترین معیار سرمایه‌گذاری در اوراق یک شرکت است. این حرف منطقی است چون اگر رهبران یک شرکت نتوانند به درستی برنامه را اجرا کنند، حتی بهترین مدل تجاری نیز محکوم به فنا است.

اگرچه دیدار و ارزیابی واقعی مدیران برای سرمایه‌گذاران خرده بازار سرمایه کاری دشوار است اما می‌توان برای ارزیابی مدیران به وب‌سایت شرکت مراجعه کرده و رزومه افراد برتر و اعضای هیئت مدیره را بررسی کرد و دید که عملکرد آنها در مشاغل قبلی‌شان چقدر خوب بود؟

حاکمیت شرکتی: حاکمیت شرکتی سیاست‌های اعمال شده در یک سازمان را نشان می‌دهد که نشان‌دهنده روابط و مسئولیت‌های بین مدیریت، مدیران و سهامداران است. این سیاست‌ها همراه با قوانین و مقررات شرکت در اساسنامه شرکت و آیین‌نامه آن تعریف و تعیین می‌شود.

همیشه به خاطر داشته باشید که شما می‌خواهید با خرید اوراق یک شرکت به نوعی با آن شرکت تجارت کنید. به ویژه توجه داشته باشید که آیا مدیریت به حقوق سهامداران و منافع سهامداران احترام می‌گذارد یا خیر. اطمینان حاصل کنید که ارتباطات آنها با سهامداران شفاف، واضح و قابل درک باشد.

در نظر گرفتن صنعت یک شرکت هم در کنار بررسی مشتری، سهم بازار شرکت‌ها، رشد کل صنعت، رقابت، مقررات و چرخه‌های تجاری هم مهم هستند. از طرفی، یادگیری نحوه کار صنعت درک عمیق‌تری از سرمایه مالی یک شرکت به سرمایه‌گذار بازار سرمایه خواهد داد.

صورتهای مالی (مبانی کمی را باید در نظر گرفت):

صورت‌های مالی واسطه‌ای است که اطلاعات مربوط به عملکرد مالی یک شرکت را نشان می‌دهد. علاقه‌مندان به تحلیل بنیادی از اطلاعات کمی که از صورت‌های مالی جمع‌آوری شده برای تصمیم‌گیری در مورد سرمایه‌گذاری استفاده می‌کنند.

سه صورت مهم مالی عبارتند از: صورت سود، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد.

ترازنامه

ترازنامه بیانگر سوابق دارایی‌ها، بدهی‌ها و حقوق صاحبان شرکت در یک زمان خاص است. ساختار مالی تجارت به روش زیر محاسبه می‌شود:

دارایی = بدهی + حقوق صاحبان سهام

دارایی‌ها منابعی را نشان می‌دهند که کسب‌وکار در یک بازه زمانی مشخص صاحب یا کنترل آنها است. این دارایی‌ها شامل مواردی مانند پول نقد، موجودی، ماشین‌آلات و ساختمان‌ها است. طرف دیگر معادله، ارزش کل تامین مالی شرکت را برای به دست آوردن آن دارایی نشان می‌دهد.

تامین مالی در نتیجه بدهی‌ها یا حقوق صاحبان سهام انجام می‌شود. بدهی‌ها نشان‌دهنده بدهی است (که البته باید بازپرداخت شود)، در حالی که حقوق صاحبان سهام نشان‌دهنده ارزش کل پولی است که صاحبان آن در تجارت مشارکت کرده‌اند از جمله سود بازمانده، یعنی سود حاصل از سال‌های گذشته.

صورت درآمد

در حالی که ترازنامه در بررسی یک کسب‌وکار از رویکرد لحظه‌ای استفاده می‌کند، صورت سود و زیان عملکرد شرکت را در یک بازه زمانی مشخص اندازه‌گیری می‌کند. از نظر فنی، می‌توان یک ترازنامه برای یک ماه یا حتی یک روز داشت، اما فقط گزارش شرکت‌های سهامی و سالانه را مشاهده خواهید کرد.

در صورت سود و زیان اطلاعاتی در مورد درآمد، هزینه‌ها و سود حاصل از فعالیت‌های تجاری آن دوره ارائه شده است.

گزارش گردش پول نقد

صورت جریان های نقدی نشان دهنده سوابق ورود و خروج وجوه نقد یک کسب و کار طی یک دوره زمانی خاص است. به طور معمول ، صورت جریان های نقدی بر فعالیت های زیر مربوط به پول نقد متمرکز است:

وجوه حاصل از سرمایه گذاری (CFI): وجهی که برای سرمایه گذاری در دارایی‌ها و همچنین درآمد حاصل از فروش سایر مشاغل، تجهیزات یا دارایی‌های بلند مدت استفاده می‌شود.

وجه نقد از محل تامین مالی (CFF): وجه نقدی که از محل صدور و استقراض وجوه پرداخت یا دریافت می‌شود.

جریان نقدی عملیاتی (OCF): وجه نقد حاصل از عملیات روزمره کاری.

صورت گردش وجوه نقد از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا برای یک تجارت بسیار دشوار است که بتواند وضعیت وجه نقد خود را دستکاری کند. حسابداران می‌توانند کارهای زیادی را برای دستکاری درآمد انجام دهند، اما جعل پول نقد در بانک کار سختی است. به همین دلیل، برخی از سرمایه‌گذاران از صورت جریان وجوه نقد به عنوان معیار محافظه کارانه‌تری برای عملکرد شرکت استفاده می‌کنند.

نتیجه‌گیری

نکته مهمی که سرمایه‌گذاران بعد از ورود به بازار سرمایه باید به آن دقت داشته باشند و در صورتی که می‌خواهند خودشان مدیریت سرمایه‌گذاری‌شان را به عهده بگیرند این است که برای آشنایی با انواع استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه زمان بگذارد تا در سرمایه‌گذاریش موفق‌تر عمل کند.

دو نوع مهم استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه شامل تحلیل تکنیکال و تحیلی فاندمنتال است که هر کدام به روش‌های مختلفی می‌توانند به تدوین استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه کمک کند.

سرمایه‌گذاران بازار سرمایه باید به خاطر داشته باشند که هیچ کدام از استراتژی‌های معاملاتی در بازار سرمایه یعنی تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندمنتال بر دیگری ارجحیت ندارد بلکه ترکیب این دو استراتژی است استراتژی معاملاتی چیست؟ که می‌تواند به کسب موفقیت در بازار معاملاتی موثر باشد.

چگونه یک سیستم معاملاتی پیدا کنیم که متناسب با شخصیت ما باشد؟

سیستم معاملاتی

در مقاله امروز از مجموعه مقالات آموزش فارکس، به شما خواهیم گفت چگونه می توانید سبک معاملاتی مخصوص خود را پیدا کنید!

اولین گام برای ساختن یک برنامه معاملاتی این است که به طور واقع بینانه و از همه زوایا نگاهی به خود داشته باشیم.

شالوده طرح معاملاتی شما با خودشناسی شروع می شود زیرا تنها شما هستید که از آن استفاده می کنید.

این خودشناسی، چهره معامله گری شما را نمایان می کند: یعنی اینکه اساساً به عنوان یک معامله گر شما چه کسی هستید.

اسکالپر

اینکه شما به عنوان یک معامله گر چه کسی هستید مشخص می کند که چه روش معاملاتی برای شما مناسب است.

استراتژی‌ها، سیستم‌ها و روش‌های معاملاتی که با چهره معاملاتی و شخصیت شما سازگار نیستند، شانس موفقیت شما را به شدت کاهش می‌دهند.

بیشتر معامله‌گران می‌خواهند فوراً سراغ طراحی سیستم و استراتژی‌های معاملاتی بروند، در حالیکه اگر آنها ابتدا مدتی را صرف خودشناسی نکنند، نمی‌دانند چه سیستمی با شخصیت آنها مطابقت دارد.

پیش از آنکه به کلیک کردن بر روی دکمه سل یا بای در پلتفرم معاملاتی خود فکر کنید، سوالاتی وجود دارد که ابتدا باید آنها از خود بپرسید تا بتوانید برنامه معاملاتی خود را بهتر شکل دهید.

در زمان مناسب، باید پاسخ این پرسش ها را یادداشت کنید.

یادداشت کردن پاسخ‌ها به شما کمک می‌کند کاری که می‌خواهید انجام دهید را به یاد داشته باشید و اطمینان حاصل کنید که به برنامه خود پایبند هستید.

آیا برای پرسش و پاسخ آماده اید؟

در بخش‌های بعدی، سؤالاتی را با هم مرور می‌کنیم که نشان می دهند چهره معاملاتی شما چیست و چگونه می توانند برنامه معاملاتی شما را شکل ‌دهند.

دوره استراتژی معاملاتی و سبد سهام

برای شروع فرایند سرمایه‌گذاری لازم است بدانیم چگونه از تحلیل‌ها و آموزش‌ها استفاده کنیم، فراگیری تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی شروعی برای مسیر کسب سود و جلوگیری از ضرر کردن است.

رویکرد تشکیل سبدهای سرمایه‌گذاری به شکل سبدهای سهامی‌ست، بدین شکل که مجموعه‌ای از سهام یک صنعت در سبد فرد سرمایه‌گذاری است.

در این دوره آموزشی قصد داریم روش جدید از رویکرد سبد را به شما آموزش دهیم، این رویکرد تشکیل سبد سرمایه‌گذاری زمانی است.

در این روش جدید با استفاده از رویکرد کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت سبد زمانی تشکیل می‌شود که باعث کنترل زیان شما در شرایط مختلف بازار است.

یکی از معایب رویکرد قدیم سبد سرمایه‌گذاری انتخاب یک یا دو صنعت برای سرمایه‌گذاریست، این موضوع باعث می‌شود که در زمان اعلام خبری منفی برای صنعت تمامی سهام آن تحت تاثیر قرار گرفته و شما به یکباره دچار زیان در چندین سهم شوید.

در روش زمانی با استفاده از شرایط مختلف بازار زیان شما تا حدود بسیار زیادی قابل کنترل است.

سرفصل‌های دوره استراتژی معاملاتی و سبد سهام

  • استراتژی معاملاتی چیست؟
  • مثلث موفقیت در سرمایه‌گذاری
  • پیاده‌سازی استراتژی معاملاتی
  • سبد سهام و تعاریف مرسوم آن
  • حداقل‌های لازم برای مدیریت سبد
  • سبد زمانی و هدف‌گذاری آن
  • انتخاب سهام برای کوتاه‌مدت
  • انتخاب سهام برای میان‌مدت
  • انتخاب سهام برای بلندمدت

برای تشکیل یک سبد سرمایه‌گذاری لازم است ابتدا با تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال آشنایی داشته باشیم تا بتوانیم سهام مستعد رشد را شناسایی و سبد مناسبی تشکیل دهیم، دو دوره تحلیل تکنیکال کلاسیک و تحلیل بنیادی هم‌اکنون در دسترس شماست.

معرفی استراتژی جامع معاملاتی فارکس

استراتژی جامع معاملاتی فارکس (Comprehensive Trading Strategy)

بسیاری از افراد در تحلیل تکنیکال استفاده از ابزار ها را به خوبی یاد گرفته اند و سپس به دنبال ساخت استراتژی رفته اند در حالی که هنوز 2 مسئله برای انها حل نشده باقی مانده است. اول نقاط ضعف هر یک از ابزارها را به درستی نمی شناسند و نمی دانند در چه شرایطی نمی شود به سیگنال های گرفته شده از فلان ابزار یا فلان تئوری اعتماد کرد. دوم آنکه نمی دانند هر یک از ابزارها یا تئوری های تحلیلی در کدام بخش از استراتژی شان باید جا داشته باشد. در واقع هنوز نمی دانند که هر ابزار دقیقا به چه دردی می خورد و چرا و چه زمان باید از آنها استفاده کنند.
امروز در این مقاله به شما Comprehensive Trading Strategy یا همان استراتژی جامع معاملاتی را آموزش میدهیم. این استراتژی را آقای مقراضی شخصا پایه نهادن و در معاملاتشان از آن استفاده می کنند و به دانشجوهایشان نیز تدریس می کنند. این مقاله را تا انتها بخوانید تا به خوبی درک کنید ایا هنوز می توان از اندیکاتورها در تحلیل استفاده کرد یا اندیکاتورها منسوخ شده اند؟

نقش پرایس اکشن در تحلیل چیست و آیا پرایس اکشن به تنهایی کافی هست؟ آموزش الیوت چقدر در تحلیل شما حیاتی هست و ایا فرقی می کند کدام مکتب الیوت را آموزش دیده باشید؟ شما تا پایان این مقاله جواب خیلی از سوالاتتان را خواهید گرفت و با استراتژی شخصی استاد مقراضی آشنا خواهید شد.

خب همانطور که می دانید ما از ابزار های مختلفی در تحلیل تکنیکال استفاده می کنیم. از تئوری امواج الیوت گرفته تا فیبوناچی اکسپنشن. از پرایس اکشن گرفته تا اسیلاتورهای مومنتومی و غیر مومنتومی. اینکه شما بدانید چه زمانی باید از فیبو اکسپنشن استفاده کنید و یا چه زمانی باید به الیوت نگاه کنید و مثلا دنبال "نقطه ورود گرفتن" از الیوت نباشید، خیلی در ساخت یک استراتژی جامع معاملاتی کمکتان می کند.

ساخت استراتژی مثل غذا پختن می ماند. شما باید بدانید چه چیزی را با چه چیزی ترکیب کنید و هر کدام را چه زمانی در غذا بریزید تا یک غذای خوشمزه در بیاد.

کل پروسه ی ترید کردن 5 گام دارد .

گام اول : تشخیص روند اصلی بازار

گام اول این هست که بفهمیم روند اصلی بازار به کدام سمت است. حال ما برای فهمیدن همین موضوع که اکثریت بازار خریدار هستند یا فروشنده ، ابزار های مختلفی داریم.

یکی از ابزار ها استفاده از تئوری امواج میجر و اینترمدیت ها است . شما با استفاده از این تئوری می توانید روند اصلی بازار را بشناسید و متوجه شوید که آیا الان در یک روند پیشرو هستید یا بازار مشغول استراحت هست.

یکی دیگر از ابزارهایی که داریم استفاده از تئوری الیوت است. از الیوت نیز استفاده می کنیم تا بفهمیم کجای موج هستیم و روند غالب ما کدام سمت است. به عنوان مثال اگر در موج 3 صعودی هستیم، خیالمان راحت است که یک حرکت پرفشار صعودی داریم. اما اگر در انتهای موج 5 هستیم، متوجه می شویم که الان دیگر وقت خرید نیست و بعد از این بازار قرار است استراحت بکند.

گاها بعضی افراد به اشتباه با الیوت به دنبال نقطه ورود می گردن. نقطه ورود برای گام های بعدی است و در آن جا از ابزار های دیگری استفاده می کنیم.

برای فهم این موضوع که روند اصلی بازار به چه سمت است، از بحث فاندامنتال هم می توانیم استفاده کنیم.

مثلا هنگامی که بانک مرکزی آمریکا سیاست هایی را در پیش می گیرد که منجر به تضعیف دلار می شود، متوجه می شویم که روند غالب دلار نزولی است و کاملا حرکت اشتباهی است اگر در جفت ارزهایی که USD ارز پایه آن است خرید داشته باشیم.

در گام 1 همچنین قدرت ارزها را نیز بررسی می کنیم . قدرت ارزها به ما می گوید که به عنوان مثال EUR در حال ضعیف شدن و CAD در حال قوی شدن است . پس اگر این دو را کنار هم بگذاریم ، یک EURCAD نزولی خوب خواهیم داشت.

حال این قدرت ارزها رو به 2 شکل می توانیم بررسی کنیم. یکی از روش ها این است که از سایت هایی مثل FINVIZ استفاده کنیم که اسکنرهایی دارند و حرکت متقابل ارزها نسبت به همدیگر را رصد می کنند. راه دیگر این است که در پلتفرم هایی همانند تریدینگ ویو که شاخص ارزها را نشان می دهد ، نمودار هر شاخص ارز را جداگانه تحلیل کنیم.

به عنوان مثال در صورتی که شاخص USD ریزشی بود و شاخص CAD صعودی، روی جفت ارز USDCAD پوزیشن خرید نمی گیریم.

به طور خلاصه گام 1 تحلیل گری درست راجع به این است که روند کلی و غالب بازار به کدام سمت است و ابزار هایی که برای فهم آن استفاده می کنیم تئوری امواج الیوت ، تئوری میجر اینترمدیت، بحث فاندامنتال و بحث قدرت ارزها و تحلیل شاخص های ارزی است و نتیجه ای که از همه ی آن ها می گیریم این است که بازار در نهایت به کدام سمت حرکت خواهد کرد.

گام دوم : تشخیص نقاط حمایت و مقاومت

حالا جهت حرکت اصلی بازار را متوجه شدیم، بیاید بازار را همچون یک قطار در نظر بگیریم. ما در گام قبل فهمیدیم این قطار به کدام سمت می رود، حالا باید ایستگاه های آن را مشخص کنیم تا در ایستگاه مناسب سوار موج شویم و سود خوبی را کسب کنیم. احتمالا فهمیده اید یکی از اشتباهاتی که تازه واردها انجام می دهند این است که بدون در نظر گرفتن ایستگاهها سعی می کنند هر موقع که لپ تاپ شان را روشن کردند و نشستند پای بازار، حتما معامله ای انجام دهند. به این صورت آنها در زمانی که قطار در ایستگاه نیست قصد سوار شدن دارند و با اینکار فقط به خودشان آسیب می زنند و پول های زیادی استراتژی معاملاتی چیست؟ را در بازار ضرر می کنند.

در تحلیل پرایس اکشن این ایستگاه ها را PRZ می نامند یا همان نقاط بازگشتی کلیدی. در تکنیکال کلاسیک و به زبان عامیانه نیز به آنها مناطق حمایتی مقاومتی می گویند.

مهم نیست چه اسمی روی آن بگذاریم، فقط باید توجه کنیم که وقتی بازار یک سطح مهم را از دست بدهد تا سطح بعدی حرکت می کند. همانند قطاری که وقتی از یک ایستگاه رد می شود تا ایستگاه بعدی حرکت می کند. و وظیفه ما تریدرها پیدا کردن این ایستگاه ها ( سطوح مهم و کلیدی) روی هر نمودار است. برای این کار از چندین ابزار می توانیم استفاده کنیم:

ابتدا به نمودار خالی نگاه میکنیم تا تشخیص بدهیم قیمت کجا ها برای چندین بار گیر کرده است. این منطقه های حمایت مقاومت و سطوحی که بازار به آنها واکنش نشان میدهد هم می توانند به صورت افقی باشند و هم می توانند به صورت خط روند یا حتی کانال باشند.

الگوهای کلاسیک مثل مثلث، هد اند شولدر و مستطیل هم در واقع همین مفهوم را بررسی می کنند. مثلا در الگوی مثلث افزایشی شما یک منطقه مقاومتی دارید که بازار بارها زیر آن نوسان می کند تا نهایتا می تواند خط بالای مثلث را بشکند و صعود کند. پس آن خط می تواند یکی از ایستگاههای ما باشد. اما ایستگاهها درجه اعتبار مختلفی دارند که جلوتر راجع به آنها صحبت میکنیم.

توجه کنید که در این مرحله هنوز از اندیکاتور و اسیلاتور استفاده نکرده ایم. گاها بعضی افراد به اشتباه تحلیل را کلا با اندیکاتور شروع می کنند.


استفاده از پیوت لاین ها هم در این مرحله به ما کمک شایانی می کنند.

میانگین های متحرک یا همان موینگ اوریج ها را که می شناسید؟ این ابزارها به شدت کاربردی هستند و یکی از کاربردهایشان همین است که در پیدا کردن مناطق PRZ به کمک ما می آیند.

انواع فیبوناچی ها نیز در این گام به کمک ما می آیند.

پس در گام 2 ما به بررسی پرایس اکشن و به مفهوم این که بازار چطور به مناطق حمایتی مقاومتی خودش واکنش نشان می دهد، می پردازیم و در عین حال از الگوهای کلاسیک، پیوت لاین ها، فیبوناچی ها و میانگین های متحرک استفاده می کنیم. ( البته استفاده از هر یک از این ابزارها قلق خاص خودش را دارد که در این مقاله نمی گنجند)

در پایان گام دو باید دقت کنیم که تعداد حمایت ها و مقاومت ها روی شکل زیاد هستند. پیوت ها هم همینطور و تازه ما کلی مووینگ اوریج های مختلف می توانیم رسم کنیم. پس باید بتوانیم مناطقی را که این ابزارها روی هم یا به شدت نزدیک هم می افتند را به عنوان مناطق با اعتبار بالا شناسایی کنیم و از ایستگاههای کوچک سر راه صرف نظر کنیم.

گام سوم : بررسی اعتبار نقاط حمایت و مقاومت

حالا که روند اصلی بازار را می دانیم و ایستگاه های مهم را نیز شناسایی کرده ایم، در گام 3 به دنبال موقعیت معاملاتی می گردیم. یادتان باشد موقعیت معاملاتی صرفا زمانی رخ می دهد که بازار به یکی از ایستگاه ها برسد. پس اگر قیمت بین دو ایستگاه یا سطوح حمایت مقاومتی باشد باید فعلا صبر کنیم.

در این گام لازم است به اسیلاتورها توجه کنیم . شاید شما هم شنیده باشید که بعضی از افراد ناشی می گویند اسیلاتورها قدیمی و منسوخ شده هستند، این مشکل را عموما کسانی دارند که نمی دانند جای صحیح استفاده از اسیلاتورها اینجاست. اگر زودتر در هر یک از گام های قبلی از اسیلاتورها استفاده کرده باشید صد در صد به خطا می روند اما حالا و در نقطه مناسب ما از آنها استفاده می کنیم تا انرژی بازار را بسنجیم. ما دنبال این هستیم که ببینیم آیا بازار که به این ایستگاه خاص رسیده، توانایی شکستن این منطقه و ادامه دادن مسیرش را دارد یا خیر. برای این منظور باید انرژی بازار را اندازه گیری کرد و چه ابزاری بهتر از اسیلاتورها. سیگنال هایی از جمله:

واگرایی ها
ورود به مناطق بیش خرید یا فروش
شکست خط سیگنال stochastic
شکسته شدن خط روند روی اسیلاتورها

اینها فقط نمونه هایی از سیگنال هایی هستند که شما می توانید به موقع از اسیلاتورها بگیرید تا به استراتژی معاملاتی چیست؟ شما کمک کنند در درک بهتر اینکه آیا بازار به روند خودش ادامه خواهد داد یا از این ایستگاه برخواهد گشت. البته هم زمان با اندازه گیری انرژی بازار باید اعتبار منطقه مقاومتی پیش رو را هم در ذهن داشته باشید.

پس به طور خلاصه وقتی مناطق حمایت مقاومت را به درستی مشخص کردیم ، قیمت که به این مناطق می رسد برای این که بفهمیم ایا این منطقه شکسته می شود یا خیر ، نگاه به انرژی بازار و اعتبار آن منطقه مقاومتی می کنیم.

در این گام به شکل کندل ها هم نگاه می کنیم. بحث کندل شناسی ژاپنی دقیقا اینجا به کار می آید.

اجازه بدهید یک مثال بزنم تا تمام آن چیزی که توضیح دادیم را در کنار هم به کار ببریم. به عنوان مثال فرض کنید:

گام 1: از لحاظ تئوری های گام 1، متوجه میشویم هم اکنون در انتهای یک روند صعودی هستیم، گام 2: هم زمان می بینیم بازار نزدیک یک منطقه مقاومتی با اعتبار بالا که قبلا شناسایی کرده بودیم می شود.

گام 3: انرژی بازار را چک می کنیم و میبینیم که انرژی به شدت کاهش یافته و تازه یک کندل نزولی با سایه ی بزرگ ( engulfing نزولی) نیز شکل گرفته.

حالا به نظر شما با تمام این نشانه ها، ما باید آماده پوزیشن فروش بشویم یا موقعیت خرید؟

دقت کنید ما هرگز فقط بخاطر یه کندل engulfing نزولی یا فقط بخاطر یه واگرایی معامله نمی کنیم، بلکه زمانی این سیگنالها برایمان مهم می شود که اولا در منطقه درست با اعتبار بالا اتفاق بیوفتند و ثانیه هم پوشانی چندین سیگنال را با همدیگر مشاهده کنیم.

برای نقطه ورود دقیق می توانیم به یک تایم فریم پایین تر نیز برویم تا جزئیات بیشتری را ببینیم.

گام چهارم : مدیریت ریسک، کلید اصلی موفقیت در معامله گری

با برسی تمام موارد قبلی به گام 4 می رسیم. در این مرحله کلید اصلی موفقیت نهفته است و آن چیزی نیست جز مدیریک ریسک. باید حساب کنیم که استاپ لاس و تیک پرافیت را کجا می خواهیم قرار بدهیم که این خودش داستان مفصلی دارد. پیدا کردن جای مناسب برای حد ضرر خودش یک هنر است که مقاله جداگانه ای می طلبد.

بعد از پیدا کردن حد سود و حد ضرر، باید محاسبه کنیم که آیا نسبت 1:3 رعایت شده است؟ ( اگر شما یک تریدر حرفه ای هستید که درصد بالایی از معاملاتتان با سود بسته می شود می توانید نسبت ساده تری از 3:1 را انتخاب کنید ولی برای تازهکارها شدیدا توصیه می کنیم که به این نسبت پایبند باشند).

پس در این مرحله باید اول حساب کنیم که آیا اصلا ارزش ریسک کردن دارد؟ سپس حجم معامله را در همین گام به دست می آوریم. برای محاسبه حجم معامله باید میزان ریسک معامله را دخیل کرد یعنی هرچه ریسک معامله بیشتر باشد، طبق فرمول، حجم معامله کاهش می یابد.

پس در گام 4 تمامی محاسبات مدیریت ریسک را انجام می دهیم و فقط درصورتی که نسبت ریسک به ریوارد و دیگر موارد به خوبی رعایت شده بودند وارد معامله می شویم. بعد از آن باید به مدیریت پوزیشن پرداخت، مدیریت استاپ لاس و جابجا کردن آن نیز از سایر موارد مهم در گام 4 هست.

گام پنجم: روانشناسی معاملات و مدیریت احساسات

فراموش نکنید برای تبدیل شدن به یک تریدر موفق شما هم اکنون یک استراتژی خوب در اختیار دارید اما دو چیز را هرگز فراموش نکنید:

مدیریت احساسات و روانشناسی بخش بزرگی از معامله هستند که باید حتما با کمک استاد راهنمای خود کاملا به آنها مسلط شوید وگرنه اگر بخواهید احساساتی معامله کنید نهایتا ضرر بزرگی خواهید کرد.

توضیحات بالا اسلوب کلی این استراتژی هست و مسلما در عمل و اجرا ریزه کاری های بی شماری وجود دارند که هر یک از آنها می توانند روی درصد موفقیت یا عدم موفقیت شما به شدت تاثیر گذار باشند. پس توصیه ما این هست که حتما در کلاس های عملی شرکت کنید تا اساتید ما بتوانند تمرینات و تحلیل های شما را ببینند و به شما ایرادات ریز کارتان را بگویند. شاید ایرادی که به شما صدها یا حتی هزاران دلار ضرر بزند و ماهها طول بکشید تا شما کشفشان کنید، در یک یا دو ماه جلسه رفع اشکال توسط اساتید ما برطرف شوند و شما کلی پول و زمان جلو بیفتید.


برای شرکت در دوره کامل رسیدن به درآمد از بورس و یادگیری استراتژی فوق، روی دکمه زیر کلیک کنید.
ثبت نام دوره کامل رسیدن به درآمد در بورس


اگر فکر می کنید قبلا کامل آموزش دیده اید و الان فقط نیاز به چند جلسه رفع اشکال دارید، روی دکمه زیر کلیک کنید.
ثبت نام کلاسهای رفع اشکال

پس به طور خلاصه در استراتژی جامع معاملاتی شما 4 مورد مهم را یاد میگیرید:

آموزش تحلیل تکنیکال کلاسیک، الگوها و اندیکاتورها
آموزش پرایس اکشن و کندل شناسی و روانشناسی بازار
آموزش تئوری الیوت به صورت کاربردی
آموزش الگوهای هارمونیک و نسبت های مهم فیبوناچی

مطالب دیگری هم هستند که به شدت به صحت تحلیل شما کمک می کنند که یاد خواهید گرفت، مثلا:

آموزش استفاده از چنگال اندروز و پیوت لاین ها
آموزش تکنیک های مدیریت ریسک
آموزش مدیریت پوزیشن، تعیین بهترین نقطه برای استاپ لاس و تیک پرافیت و جابجایی آنها
آموزش تحلیل زمانی، واگرایی زمانی و غیره
آموزش سرمایه گذاری ارزشی، فاندامنتال

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا